📣 مرحوم قاضی کبیر که در عرفان سرآمد روزگار است، در حالات خود می گوید: چهل سال و اندی بود که شب و روز به عبادت و زهد مشغول بودم. اما در معنویت چیزی به من حاصل نمیشد.
➕یک بار در صحنِ حرم سید الشهداء ایستاده بودم که دیوانه ای در برابرم ایستاد و گفت: "جناب قاضی! اگر میخواهی به جایی برسی باید درب خانه ی ابالفضل را بکوبی. قطب اولیای الهی عباس است".
☝️ من متحیر شدم!😳 دیوانه را چه به این حرف ها؟! بلند شدم آمدم حرم حضرت عباس، دو رکعت نماز خواندم، دیدم حالم تغییر یافت. پردهها کنار رفت و آن چیزی که چهل سال دنبالش بودم، در یک لحظه به من داده شد!
🗣 در عالم مکاشفه بر من ثابت شد که سید الشهداء مظهر دریای رحمتِ واسعه الهی است، اما درب ورود به این دریا وجود نازنین قمر منیر بنی هاشم آقا ابا الفضل است.
✍️ پ.ن1: بعدها هرگاه مرحوم قاضی به حرم قمر بنی هاشم مشرف میشدند، طوری گریه میکردند که حالت غش به ایشان دست میداد.
✍️ پ.ن2: دل اگر آماده باشد، گاهی خدا با حنجره ی یک دیوانه یا کودک، انسان را موعظه می کند.
✍️ پ.ن3: امروز حاج منصور، میهمانِ ما است❤️🌹