✍️ مهاجرت از ایران یک پُز اجتماعی است و لزوماً دلیلَش سیاسی نیست! خارجرفتهها در جامعهی ایرانی افرادی مدرن، بروز، فهمیده و با کلاس قلمداد میشوند. خیلی هم مهم نیست در کدام کشور ساکن باشند و در آنجا به چه کاری مشغول باشند. مهم این است که در شناسنامهی فرزندَت نامِ آمریکا یا کانادا نوشته شود! حسِ پاریسدوستیِ یک ایرانی و رنگ باختنش در برابرِ اروپا و غرب، هیچ ارتباطی با حاکمانِ ایران ندارد.
☝️ همانطور که برخی از روستائیانِ عزیزِ ما آرزویِ شهری بودن دارند، برخی شهریها هم آرزویِ اروپائی بودن دارند! چون واقعیت آن است که از لحاظِ مادی و ظاهری، کشورهای اروپائی و غربی از ما پیشرفتهترند و انسان، ذاتاً پیشرفت را دوست دارد. حالا اینها بجایِ اینکه در کشورِ خود پیشرفت را بسازند، ترجیح دادهاند سرِ سفرهی آمادهی غرب و اروپا بنشینند! بس که تنبلَند!!کسی که اهلِ ابتکار و همت باشد، چه در ایران و چه در خارج میتواند پلههای موفقیت را بپیمایَد. اما کسی که تنبل باشد فرق نمیکند ایران باشد یا خارج. بعضی از خارجنشینان، پولِ خوشخدمتی با دشمنانِ ما را میخورَند.
❌ اصطلاحِ "فرار مغزها" چند سالی است که واردِ ادبیاتِ شفاهیِ مردم شده است. بسیاری از مردم میگویند ایرانیها فرهیختهترین شهروندان ایالات متحده هستند و ایران یکی از نخبهگریز ترین کشورها است! اما واقعیت آن است که خروج دانشجو از کشور نسبت به چهل سال قبل نه تنها رشدی نداشته بلکه کاهش چشمگیری هم داشته است. در سال 1356 تعداد کل دانشجویان ایرانی، 270 هزار نفر بود که از این تعداد چیزی حدود 38 درصد در خارج از کشور خارج از کشور بودند.
➕ در حال حاضر 4 و نیم میلیون دانشجو داریم که تعداد دانشجویان ایرانی در خارج کشور تنها 1/3 درصد است و همین تعداد نیز غالبا بشکلِ موقتی و صرفا برای ادامه تحصیل به خارج کشور مهاجرت کرده اند. اداره مهاجرت آمریکا در سال 2017 اعلام کرد در خواست پذیرش دانشجویان ایرانی حدود 28 درصد کاهش داشته است.
🔔 البته به هر حال درصدِ کمی از فارغ التحصیلانِ ایرانیتبار در خارجِ کشور، نبوغِ خدادادی شان را وقفِ مردمِ کشورشان نمیکنند و به خدمتِ مادام العمرِ دشمنانِ ملت در می آیند. اما چرا؟!! لابد عدهای در مقام دفاع برآمده و خواهند گفت پاسخ این سؤالات را باید در نحوهی تعاملِ حاکمیتِ ایران با نخبهگان جستجو کرد؛ چرا که مسئولینِ نخبهستیزِ ایران، بهای آنان را نمیپردازند.
❗️"فرار مغزها" اصطلاحی است که در درون خود دارای تناقض است. زیرا کسی که مغز داشته باشد فرار نمیکند. انتخاب گزینهی "فرار از مشکل" بجای حل آن، سیرهی مستمرهی بیمغزان است. پس چرا باید به مشتی بیمغز که خدمتکار استکبار هستند مباهات بورزیم؟
❗️برخی از عوام و حتی خواص، گاهی سادهلوحانه به ایرانی بودن این دست از نخبهگان افتخار میکنند و با هواداری از آنان، اصل نظام اسلامی را در رویش نخبهگانِ ایرانگریز مقصر میدانند؛ در حالی که آن نخبگان، پشیزی برای مردم و نظام مردمی ایران ارزش قائل نیستند. نخبهای که هیچ خاصیتی برای ایرانیان ندارد و هر از گاهی گفتارها و رفتارهای دینستیزانه از او صادر میشود مایهی ننگ ایرانیان است؛ نخبهگانِ این چنینی در واقع دشمنانی هستند که فقط نام دوست را به یدک میکشند.
📣 فرهیختهای که بخاطر تعارض با حاکمیت ایران، مردمش را بفروشد اساسا فرهیختهگیاش زیر سؤال است. کسی که سیر مطالعاتیاش وی را به سطحی از بلوغ نرسانده باشد که حقانیت جمهوری اسلامی برایش آشکار شود، نه تنها نخبه نیست که پخمهای است عقبمانده! مگر هر کس که دارای نبوغ فکری و ضریب هوشی بالا بود، میتوان او را متصف به وصف فرهیختگی دانست؟ نخبه به هیچ قیمتی مردم فروشی نمیکند، حتی اگر دولتش طاغوتی باشد. نخبه، أخم دوست را بر لبخند طاغوتیان ترجیح میدهد و بجای نوکری دشمن، خادم مردمش میشود؛ خدمت به مردم، پیشکش لااقل با در اختیارِ دشمن قرار دادن دانش، به مردم خیانت نکند.
🗣 گرچه عذرِ متداول نخبهگانِ اینچنینی برای توجیه فرار، تعارض با مسئولین نظام است؛ اما دلیل واقعی گریز نخبگان، چیز دیگری است. بسیاری از نخبهگان بخاطر تعارض فکری با اصل نظام و نیز طمع به لذتهای مادی از خدمت به مردم ابا دارند. غایتشان کسب منفعت است و نه جلب رضایت خدا و خدمت به خلق خدا. فرار از محدودیتهای دینی، عدم تحمل حاکمیت اسلامی، رؤیای شیرین زندگی در مغرب زمین و بهرهمندی از آزادیهای بیشمار حیوانی حاکم بر کشورهای متمدن، عمدهترین عوامل ماندگاری نخبهگان علمی در غرب است.
➕ بعنوان کسی که قبلاً دانشگاه شریف تهران تدریس داشتم و با وجودِ اینکه کم نیستن دانشجوهای خوب و معتقد در این دانشگاه، اما قبول کنیم که همهی نخبگان قادر نیستند همچون شهید چمران از پیشنهاداتِ پر رنگ و لعاب روبهان دغل چشمپوشی کنند و به عشق امام و امت از رفاهیاتِ عادی و مادی دنیای متمدن صرف نظر کنند. وقتی یک نخبه، چارچوب اسلامی بودن را نمیپسندد نمیتوان او را بالاجبار و حتی با رفاهیاتِ مضاعف در ایران بند کرد. حکومت اسلامی نه رفاهیات غربی را میتواند برای او فراهم کند و نه قرار است نخبهی رفاهزده و دنیاگرا گزینش کند.
👌 البته اصل اینکه باید مسئولین نظام هوای نخبهگان را داشته باشند و بطور کلی با مردم و از جمله نخبهگان بر مبنای کرامت انسانی رفتار کنند مطلب حقی است. اما بالأخره ممکن است در بدنهی هر نظامی برخی از مسئولین، عامدانه، ساهیانه، خودسرانه و یا بر مبنای سلیقهی شخصی اسباب گریز نخبگان را فراهم کنند.
✅ ولی در نگاه کلان، سیاست کلی نظامِ اسلامی بر طرد نخبگان نیست. بنابراین عملکرد سوء برخی دولتمردان، نباید باعث رنجش خاطر عاطرِ نخبهگان شود؛ نخبهی واقعی هیچگاه از گزینهی قهر کودکانه استفاده نمیکند؛ زیرا خوب میداند که چوب مسئولین خطاکار را نباید به مردم زد و روا نیست بخاطر وجود معدود خطاکاران، پشت مردم و نظام را خالی کرد.
پ.ن: این کلیپ را هم ببینید👇
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه